سلامتی مادر که وقتی رسیدم خونه با اینکه همش خندیدم و خیلی عادی برخورد کردم و همه تلاشمو کردم که متوجه چیزی نشه بعد از چند از دقیقه گفت :از چیزی ناراحتی؟
جملک های خود ارسال کنید
سلامتی مادر که وقتی رسیدم خونه با اینکه همش خندیدم و خیلی عادی برخورد کردم و همه تلاشمو کردم که متوجه چیزی نشه بعد از چند از دقیقه گفت :از چیزی ناراحتی؟
دختره قیافش عین قاشق مربا خوری میمونه
برداشته توی aboutپروفایلش نوشته
درگیر من نشو، همدم نمیشوم!
اعتماد به نفس بعضیا صاف تو لوزوالمعدم!!
پسرک با ناراحتی پرسید :آیا مرا فراموش می کنی؟؟؟؟ دخترک با بغض پاسخ داد :چگونه فراموشت کنم در حالی که اسم تو پسورد ایمیل من است. چشمان پسر پر از اشک شد.......پسرک سریع به خانه برگشت، ایمیل دختر را دزدیدو با دوست های او دوست شد